Image and video hosting by TinyPic یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور.......کلبه ی احران شود روزی گلستان غم مخور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تا کی آب بر کوه می ریزد و آن را نرم نمی کند؟تا کی حکمت می آموزید و دلهایتان بر آن نرم نمی شود؟ [عیسی علیه السلام]

یا عمه سادات... - من و گل نرگس

جستجو در وبلاگ:
Powerd by: Parsiblog ® team.
یا عمه سادات...(سه شنبه 87 آذر 19 ساعت 9:17 عصر )

 

 

این روزها دلم که میگیرد                           

به گوشه ای دخیل میبندم دلم را

و همچون دخترک سه ساله ای                                                                               

به غریبی خود تنها میشوم                                                                       

و دلم میلرزد، از سرمای بیابان زمان

و از خستگی دویدن، فراموش میکنم زخم پاهایم را

و شوره زاره اشک چشمانم ، میسوزاند زخم دلم را

و یتیم میشوم از مردمان بی وفا

و در آن بهبهه ی برهوت عاشقی

غریبانه و لرزان

صدا میزنم عمه ام را...

و آنقدر پناه می آورم به سکوت جگر سوز دلش

که از تکرار مکرر دردهای دلم

آزاد شوم...

 



 

 


...
من در آن وحشت پائیزی چشمان تو پر پر شده ام.
من از آن روز که دیوانه چشمان شرر بار تو ام
مثل شمعی که به آشوب دلی می سوزد،
همچو پروانه خود سوز به زنجیر شکر خند تو ام.
نه که در مستی خاموش غزل های تو ام؟
نه که در خنده شیرین تو جان باخته ام؟
نه که در ساحل آرام تو مانوس تو ام؟
نه که در آینه میخندم و در عافیت ام؟
من ازین خستگی سایه موهوم پریشان حالم.
نه کرانی پیداست!
نه نسیمی به گذرگاه تنم می پیچد!
دل من بسته ، تنم خسته ،به آشفتگی تنهایی است.
نه کلامی بر لب!
نه پیامی در جان
نه نشانی بر جا
نه امیدی در دل!
من ندانسته به شوق سخن عشق تو دلباخته ام
قصه رنج شقایق هایم
یادگار سفر چلچله ها
راز صدها دل هجران زده ام
و در این ساحل تنها و خموش
سایه ای در گذر پلک دو چشمان تو ام.
من هنوزام که هنوز است تو را میخوانم
من تو را می جویم
من تو را میخواهم
من به لبهای ترک خورده و خشکیده تو را میخوانم
من هنوزام که هنوز است به آواز دلم میگویم،نگرانم
نگرانم،نگرانم، نگران
نگران سفر خاطر تو
نگران شب تنهایی تو
نگران دل غمگین تو ام.

***

شبحی در گذر جاری رود
لب خشکیده به آبی می زد
تن دلخسته به امواج غرور
نگران بود و دعایی بر لب
دست هایی به نیایش و نماز
و به آهستگی رود روان
نگران دل غمگین تو بود ! ...

   جواد فیروزمند

 

 



 


 

حالا بیا برویم
برویم پای هر پنجره
روی هر دیوار و
بر سنگ هر دامنه
خطی از خوابِ دوستت‌دارمِ تنهایی را
برای مردمان ساده بنویسیم
مردمان ساده‌ی بی‌نصیبِ من
هوای تازه می‌‌خواهند!
ترانه‌ی روشن، تبسم بی‌سبب و
اندکی حقیقتِ نزدیک به زندگی.

یادت هست؟
گفتی نشانی میهن من همین گندمِ سبز
همین گهواره‌ی بنفش
همین بوسه‌ی مایل به طعمِ ترانه است؟
ها ری‌را ...!
من به خانه برمی‌گردم،
هنوز هم یک دیدار ساده می‌تواند
سرآغازِ‌ پرسه‌ای غریب در کوچهْ‌باغِ باران باشد ...

سید علی صالحی

» نرگس*
»» شاخه نرگس ( نظر)

اوقات شرعی

بازدیدهای امروز: 36  بازدید
بازدیدهای دیروز: 2  بازدید
مجموع بازدیدها: 16449  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

یا عمه سادات... - من و گل نرگس
نرگس*
موسیقی وبلاگ » اشتراک در خبرنامه
 
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن